شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۶

رابطه دوسویه آسیب های ورزشی و اعتماد به نفس

آسیب ورزشی

آسیب جسمانی باعث از دست دادن اعتماد به نفس است. این در حالی است که اعتماد به نفس پایین هم می تواند باعث ایجاد آسیب جسمانی شود. مانند زمانی که برای تکل می روید ولی به علت نداشتن اعتماد به نفس لازم، آنرا کامل انجام نمی دهید و اسیب می بینید.

پیشنهاد می کنم که روان شناسان ورزشی در هنگام کار کردن با یک ورزشکار آسیب دیده، دستورالعمل راهنمای توانبخشی زیر را مطابقت دهند. این چهارچوب کاری روی بسیاری از ورزشکاران آسیب دیده انجام شده است.

  1. قبل از آسیب
  2. بلافاصه پس از آسیب
  3. تصمیم گیری در مورد درمان و پیاده سازی آن
  4. دوران اولیه  توانبخشی
  5. دوران نهایی توانبخشی 
  6. دوره اختصاصی
  7. بازگشت به میادین ورزشی

قبل از آسیب: قدم اول، در هنگام کار بر روی یک ورزشکار آسیب دیده، اینست که شما به عنوان یک روانشناس باید عوامل محیطی که در آن آسیب رخ داده را شناسایی کنید. اینها می تواند بعدا و در مرحله توانبخشی مورد استفاده قرار گیرد.

بلافاصه پس از آسیب: بعد از شناخت عوامل محیطی ایجاد آسیب، حال باید درک کنید که ورزشکار چه احساسی دارد. بخاطر داشته باشید که زمان زیادی از زندگی او در حال ورزش کردن بوده است. در یک چشم برهم زدن همه آنها ازش گرفته شده است. در نتیجه ورزشکار مایل به تجربه هیجاناتی از قبیل افسردگی، عصبانیت و گناه می باشد. ضروری است که شما اعتماد ورزشکار را بدست بیاوید، در غیر اینصورت فرآیند توانبخشی روانی با شکست مواجه خواهد شد.

تصمیم گیری در مورد درمان و پیاده سازی آن: پس از به دست آوردن اعتماد ورزشکار، باید روی رفتار درمانی تمرکز کرد. در طول این امر، مهم است که نگذاریم ورزشکار در طول رفتار درمانی تصمیم عجولانه ای بگیرد، چون ممکن است از پیامد های بلند مدت آن اطلاعی نداشته باشد.ب ا توجه به این مهم، شما باید به ایده ها و پیشنهادات ورزشکار، مربی و هیئت پزشکی و همچنین به تنش ها و استرس هایی که پیش از شروع درمان وجود دارند، توجه داشته باشید. به ورزشکار بایستی اطمینان داده شود که تصمیم نهایی با توجه خواسته او گرفته شده است، نه براساس نظر شخصی شما یا تیم او.

دوران اولیه  توانبخشی:  پس از تصمیم گیری در مورد فرآیند درمان، ورزشکار حالا باید تمرینات کوتاه یا بلند مدت خود را برای بازگشت کامل فیتنس خود آغاز کند ( مرحله توانبخشی اولیه). قبل از آغاز هرگونه درمان، ورزشکار و خود شما باید بر روی اهداف توانبخشی توافق کنید. اهداف به ورزشکار انگیزه داده و او را درگیر فعالیت می کند.  این اهداف اولیه باید کوتاه مدت باشد، نسبتا آسان و قابل  دستیابی باشد. در این مرحله، سطوح درد بالا خواهد بود، بنابراین، باید هدف ها بیشتر بر پایه ی روانشناسی انتخاب شوند تا فیزیکی.. خوشبختانه مغز تفاوت بین رویداد های واقعی و خیالی را تشخیص نمی دهد، که این خود یک مزیت به حساب می آید و در صورت استفاده ی درست از آن می توان از ذهن به عنوان ابزار قدرتمندی استفاده کرد. موارد زیر همگی می توانند مقدمه ای برای افزایش اعتماد به نفس باشند: تصویرسازی ذهنی، تمرینات آرام سازی، خود گفتاری مثبت و بیوفیدبک.

دوران نهایی توانبخشی: همزمان با انجام تمرینات فیزیکی پیوسته، ورزشکار برای انجام توانبخشی نهایی آماده می شود. این فرایند می تواند کوتاه و یا بلند مدت باشد که چالش بر انگیز و واقع گرایانه بوده و فرد را با هردو نوع تمرین، یعنی ذهنی و فیزیکی درگیر می کند. در این نقطه شما باید به آرامی ورزشکار را برای بازگشت به تیم معرفی کنید. به عنوان مشارکت در جلسات تیم و تمرینات تیم. در نتیجه ورزشکار متوجه می شود که او فراموش یا جایگزین نشده است. سرانجام ورزشکار در تمرینات منظم شرکت خواهد کرد.

دوره اختصاصی: انتهای کار روشن است. علاوه بر این که ورزشکار به تمرینات ذهنی کمتری احتیاج دارد، باید اطمینان پیدا کند که دوباره به حالت و موفقیت پیش از آسیب دیدگی اش باز خواهد گشت. همزمان ممکن است ورزشکار بخواهد در مورد قسمت های مختلف توانبخشی خود بحث و گفتگو نماید که در این صورت باید با او هم صحبت شد و اطلاعات کافی را در اختیارش گذاشت.

بازگشت به میادین ورزشی: در انتها به محض اینکه ورزشکار، شما، مربی و تیم پزشکی همگی موافقت کردید، ورزشکار به فعالیت رقابتی(مسابقات) باز گردد. اگر بازگشت به رقابت هرچه زودتر انجام شود، ورزشکار میزان کمی از اعتماد به نفس را تجربه می کند. این خود نه تنها خطر آسیب دوباره را افزایش می دهد، بلکه باعث می شود که او دید غلط و منفی نسبت به وضعیت عمومی خود داشته باشد که این خود می تواند عاملی برای نابودی پتانسیلی باشد که در مراحل توانبخشی بدست آمده است.توجه باید روی این نکته باشد که پیگیری آزمون زمانی انجام شود که او به فعالیت بازگشته و یا نشانه هایی از اعتماد به نفس در او نمایان شده باشد.برای مثال اشتیاق به ریسک کردن، به محض دیدن هر نشانه ای از اعتماد به نفس.مثال دیگر بازی کردن با هوشیاری کامل می تواند باشد.برخی از ورزشکاران مرحله ی توانبخشی را با موفقیت طی می کنند.برای نمونه،"پیتر کِچ" در سال ۲۰۰۲ میلادی،جمجمه اش توسط تکلی"استفان هانت" آسیب دید. وی پس از این حادثه دوباره کلاه مخصوص راگبی را استفاده می کرد.مربیان به این نکته توجه نکردند که این کار او باعث افزایش اعتماد به نفس کچ می شود.در اولین بازی او پس از حادثه،چلسی در برابر لیورپول بازی را ۲-۰ واگذارکرد.به هر حال این بازیکن در بازی نخست ۸۱۰ دقیقه حضور داشته و بدون اینکه نتیجه ای را واگذار کند توانست نخستین دروازه بانی باشد که عنوان نخستین بازیکن ماه را از تیم"Tim Flowers"  از سال ۲۰۰۰ می گیرد.

در مقابل ورزشکارانی نیز هستند که دوره ی توانبخشی را شروع کرده ولی هرگز به شرایط پیش از صدمه باز نگشته اند.برای مثال"آلان اسمیت" در سال ۲۰۰۶ توسط دفاع در بازی توسط"جان آرِن رایس" قوزک پایش در رفته و همچنین یکی از پاهایش دچار شکستگی شد.در نوشته های روزانه اش او همیشه می گفت: دیگر بازیکن سابق نخواهم شد".اگرچه او از نظر فیزیکی درمان شده بود، ولی پذیرفته بود که ترس ذهنی ناخود آگاهش اورا از بازی کردن باز می دارد.

در نتیجه، درجات پایینی از اعتماد به نفس می تواند قبل و یا بعد از صدمه دیدن پدید آید. هنگام تصمیم گیری در مورد درمان ورزشکار،  همیشه بایستی در مورد اعتماد به نفس ورزشکار از او سوال کنید.به هر حال به یاد داشته باشید که پیش از تصمیم گیری در مورد درمان تمام پارامتر های درگیر باید مورد تأیید قرار گیرند.تعیین هدف و شیوه های تمرینات ذهنی بر بقای درجات اعتماد به نفس مؤثر هستند، به خصوص زمانی که تمرینات بدنی محدود باشد. در نهایت زمانی که ورزشکار به فعالیت رقابتی باز گشت، تمرینات پی در پی دیگری برای اندازه گیری میزان اعتماد به نفس باید انجام شود تا احتمال آسیب دیدگی دوباره ی ورزشکار از بین برود.

تهیه و تنظیم:  وحید بخشعلی پور، دکتر افسانه صنعت کاران

کمیته روانشناسی هیات پزشکی ورزشی استان البرز

منبع:

http://www.thesportinmind.com/articles/injury-and-confidence/

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.