برطبق استاندارد بين المللی، علايم تشخيصی اين عارضه عبارتند از:
- احساس خستگی مزمن در فرد بيمار برای مدت حداقل 6 ماه.
- عدم رفع خستگی پس از يکدوره استراحت.
- درد مفاصل و عضلات بدن علايم آرتريت.
- سردرد های متمادی.
- اشکال در تمرکز حواس و اختلال در حافظه کوتاه مدت.
از شايعترين يافته های بيوشيميايی در مبتلايان به اين عارضه، افزايشسيترات در خون و ادرار است که با کاهش ميزان 2و3 دی فسفوگليسرات همراه است.اين ماده اخير در رهاسازی اکسيژن از هموگلوبين موثر بوده و در کمبود آناکسيژن رسانی به بافتها با اختلال روبرو می گردد. همچنين غلظت بالای سيتراتموجب افزايش دفع املاحی نظير: سديم، پتاسيم و منيزيم می شود. اين در حالیاست که در 68% مبتلايان به CFS حجم خون در گردش آنها کم است و 50 % دچار کمبود پتاسيم می باشند.
شماری از مطالعات گواه نقش آسيب های اکسيداتيو در ابتلای به اين عارضه بوده و دريافت يک ترکيب آنتی اکسيدانی در بهبود علايم CFS موثر است.
علاوه بر اين در مبتلايان به اين عارضه کمبود دو آمينواسيد فنيلآلانين و تريپتوفان که پيش ساز کاتکولامين ها و سروتونين بوده و در افسردگیموثر می باشند؛ مشاهده شده است.
همچنين عدم تحمل های غذايی می توانند در پيدايش علايم CFS مداخله نمايند و با شناسايی و پرهيز از مصرف اين گروه مواد غذايی، علايم عارضه بطور چشمگيری کاهش می يابد.
مداخلات تغذيه ای در درمان اين عارضه در دو مرحله صورت می گيرد. درمرحله نخست، تشخيص عدم تحمل های غذايی و حذف آنها می توانند بر بهبود علايمو درمان موثر باشند. در مرحله بعدی، مداخلات بر تامين و جبران کمبودهایتغذيه ای، تامين آنتی اکسيدان ها و بهبود کفايت توليد انرژی متمرکز میگردد.