یکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۱

سندرم خستگی مزمن و تاثير عوامل تغذيه ای در درمان آن

سندرم خستگی مزمن و تاثير عوامل تغذيه ای در درمان آن

سندرم خستگی مزمن (Chronic Fatigue Syndrome = CFS) عارضه ای است که با احساس خستگی در فرد مبتلا همراه بوده و هنوز علت و درمان آن شناسايی نشده است.

اين عارضه از شيوع بالايی برخوردار بوده و شيوع آن در زنان بيشتر است.
بر اساس مطالعات در هر 100 هزار نفر؛ 522 زن و 291 مرد به اين عارضه مبتلا
می باشند.


برطبق استاندارد بين المللی، علايم تشخيصی اين عارضه عبارتند از:


-         احساس خستگی مزمن در فرد بيمار برای مدت حداقل 6 ماه.


-         عدم رفع خستگی پس از يکدوره استراحت.


-         درد مفاصل و عضلات بدن علايم آرتريت.


-         سردرد های متمادی.


-          اشکال در تمرکز حواس و اختلال در حافظه کوتاه مدت.


از شايعترين يافته های بيوشيميايی در مبتلايان به اين عارضه، افزايش
سيترات در خون و ادرار است که با کاهش ميزان 2و3 دی فسفوگليسرات همراه است.
اين ماده اخير در رهاسازی اکسيژن از هموگلوبين موثر بوده و در کمبود آن
اکسيژن رسانی به بافتها با اختلال روبرو می گردد. همچنين غلظت بالای سيترات
موجب افزايش دفع املاحی نظير: سديم، پتاسيم و منيزيم می شود. اين در حالی
است که در 68% مبتلايان به
CFS حجم خون در گردش آنها کم است و 50 % دچار کمبود پتاسيم می باشند.




شماری از مطالعات گواه نقش آسيب های اکسيداتيو در ابتلای به اين عارضه بوده و دريافت يک ترکيب آنتی اکسيدانی در بهبود علايم CFS موثر است.




علاوه بر اين در مبتلايان به اين عارضه کمبود دو آمينواسيد فنيل
آلانين و تريپتوفان که پيش ساز کاتکولامين ها و سروتونين بوده و در افسردگی
موثر می باشند؛ مشاهده شده است.




همچنين عدم تحمل های غذايی می توانند در پيدايش علايم CFS مداخله نمايند و با شناسايی و پرهيز از مصرف اين گروه مواد غذايی، علايم عارضه بطور چشمگيری کاهش می يابد.




مداخلات تغذيه ای در درمان اين عارضه در دو مرحله صورت می گيرد. در
مرحله نخست، تشخيص عدم تحمل های غذايی و حذف آنها می توانند بر بهبود علايم
و درمان موثر باشند. در مرحله بعدی، مداخلات بر تامين و جبران کمبودهای
تغذيه ای، تامين آنتی اکسيدان ها و بهبود کفايت توليد انرژی متمرکز می
گردد.