سه‌شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۴

سایه های شخصیت چیست ؟

سایه های شخصیت

تعارض میان آنچه هستیم و آنچه می‌خواهیم باشیم

سوالی که شاید به ذهن هر فردی در ابتدای کار می رسد این است که واقعا سایه شخصیت چیست؟ تعارض میان آنچه هستیم و آنچه می‌خواهیم باشیم، هسته مرکزی کشمکش‌های انسان است. در حقیقت، دوگانگی مرکزی ­ترین کانون تجربه انسانی است. زندگی و مرگ، خیر و شر، امید و تسلیم، در هر انسانی همزیستی دارند و نیروی‌شان را در تمامی جنبه‌های زندگی ما به‌کار می‌گیرند. اگر شجاعت را می‌شناسیم به این دلیل است که با ترس روبه‌رو شده‌ایم، اگر می‌توانیم صداقت را تشخیص دهیم به این علت است که با فریبکاری مواجه شده‌ایم و با این همه، اغلب ما طبیعت دوگانه­ مان را انکار می‌کنیم یا آن را نادیده می‌گیریم که این طبیعت دوگانه همان سایه شخصیت ماست .

سایه بعد حیوانی و روی سیاه شخصیت انسان هاست و می تواند معادل نهاد یا id در نظریه فروید باشد. سایه منبع انرژی ها و افکار خلاق و مخرب ماست. در واقع سایه آن روی شخصیت ماست که همیشه سعی می کنیم از دیگران و جهان بیرون مخفی نگه داریم. چون یا خودمان آن افکار را دوست نداریم یا فکر می کنیم که جامعه دوست نداشته باشد و بخاطر آن ما را طرد می کند. بنابراین ما آنها را به ناخوداگاه خود می فرستیم.

سایه آن امیال ممنوعه و سرکوب شده انسانی است که در ناخودآگاه ما جاخوش کرده اند و ما نسبت به پذیرش آنها مقاومت می کنیم. انگیزه های تهاجمی، تصاویر ذهنی ممنوعه و تابو، تجربیات شرم آور، آرزوهای غیراخلاقی، ترس، رویاپردازی های غیرمنطقی و میل جنسی غیر قابل قبول، نمونه هایی از جنبه های سایه است که در مردم وجود دارد اما آنها به خود اجازه نمی دهند که آن ها را در بر بگیرد.

کجا سایه خود را جستجو کنیم؟

هر یک از ما دوست داریم که خود را شامل فضایل ارزشمندی بدانیم. ارزشهایی که برای شما محترم و بزرگ اند چیستند؟ حال متضاد آنها را تصور کنید. آیا ممکن است جایی در زندگی خود این متضادها را از خود بروز داده باشید یا تحت کنترل آنها عمل کرده باشید؟

شما صداقت و شهامت و آزادی را تحسین می کنید؟ آیا جایی هست که به یاد بیاورید عدم صداقت خود را و ترس و جبن خود را و رفتار برده وار خود را؟ کجا چنین چیزی برای شما رخ داده است و چند بار؟ کجا بر خلاف ارزشهای خود عمل کرده اید؟

سایه را می توان در گریزها و پرهیزها، اتفاقات ثابت و مشابهی که در روابط و رفتارهای ما تکرار می شوند، کارهای تکراری ما و همچنین لحظات خشم یافت.

به طور دقیق تر هراسهای اساسی ما Core anxiety ، خشمهای ما به ویژه آنهایی که به خشونت تمایل پیدا می کنند، احساس شرم و تحقیر درونی ما، مقاومتهای بی دلیل ما در برابر تغییر و در برابر دیگران، رفتارهای به خود آسیب زننده چه به جسم وچه به روحمان، جاهایی که حتی خودمان نمی دانیم چرا اینقدر تحریک پذیر و غیرقابل انعطافیم و در مقابل حتی نرم بودن و انعطاف پذیری بی دلیل ما همگی به ما سایه ای را نشان می دهند که در درون داریم و بر آن آگاه نیستیم.

آیا ما به شیوه ای یکسان به دوستی های خود خاتمه می دهیم؟ از مسیری یکسان روابطمان دچار  مشکل می شود؟ در کار خود مشکل پیدا می کنیم؟ و توازن زندگی خود را به هم می ریزیم؟ با اندیشیدن و صادقانه مواجه شدن با این اتفاقات مشترک می توانیم جای پای سایه خود را ببینیم.

جایی که به شدت اصرار داریم حق باماست و این حق باما بودن جنبه حیاتی برای ما دارد یکی دیگر از جاهایی است که باید تامل کنیم و سایه را در آن لحظه و موقعیت جستجو کنیم.

نکته مهم دیگر جاهایی است که ما شرطی رفتار می کنیم این را Conditioning می گویند. رفتارهای روزمره و خودبخودی و معمولی ما که در روز که به آنها فکر نمی کنیم نیز در تاریکی سایه قرار می گیرند. همچنین جاهایی که ما زندگی را آزموده نشده و نیندیشیده زندگی می کنیم آن جایی است که می توانیم ردپاهای سایه خود را بیابیم. ما نمی خواهیم هر روز خود را تکرار کنیم ولی اینکار را می کنیم و این همان جایی است که سایه لانه دارد.

یونگ معتقد است این تاریکی درست همانجایی است که ما باید خودشناسی را از آن آغاز کنیم زیرا این تاریکی نهفته در ناخودآگاه بخش بزرگی از رفتارهای ما در طول زندگی هدایت می کند بی آنکه بر منشا این رفتارها آگاهی داشته باشیم.  

در حقیقت داستان ما و این بخش نهفته و تاریک ناخودآگاهمان بسیار شبیه داستان بسیار معروف ملانصرالدین است که در زیر نور چراغ در خیابانی روی زمین را جستجو می کرد. عابری پرسید چه می جویی؟ ملا پاسخ داد کلید خانه ام گم شده است. عابر پرسید کجا گمش کرده ای. ملا پاسخ داد در تاریکی ولی اینجا جستجو می کنم زیرا اینجا تنها جایی است که روشن است!

ما نیز کلید فردیت و تکامل شخصیت خود را در تاریکی ناخودآگاه خود گم کرده ایم و اغلب در روشنایی خودآگاه به دنبال ان می گردیم و این جایی است که هرگز آن را نخواهیم یافت.

این کلید در سایه و ناخوداگاه ماست که باید شهامت رودرویی و جستجوی آن را بیابیم. آن کلید جایی در تاریکترین تاریکیهای ما پنهان است.

هیچ کس با اندیشیدن به روشنایی به روشن بینی نخواهد رسید 

                                         بلکه این طریقتی است که تنها با آگاهی از تاریکی طی خواهد شد.

هوشنگ اسماعیلی

کارشناس ارشد روانشناسی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.