چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۷

داستان های انگیزشی و ملاحظات آن برای مربیان، والدین و ورزشکاران

انگیزشی

معمولاً هر کسی برای خودش یک الگوی انگیزشی دارد؛ افرادی که باید آنها را بخاطر سرسختی‌شان در مقابل لحظه های سخت تحسین کرد. اما باید دقت کنیم که برای هر کس چه الگویی و چه زمانی می تواند مناسب بیان این تجارب و داستان های زندگی ورزشکاران باشد.

پژوهش‌های محققان دانشگاه ماستریخت هلند نشان می‌دهد داستان های انگیزشی تنها زمانی مفید هستند که ما از ادامه راه خسته شده‌ایم و قصد تسلیم شدن داریم. به عبارتی؛ داستانهای انگیزشی به افرادی که در راه رسیدن به آرزوهایشان گیر کرده‌اند و قصد پاپس کشیدن دارند نیرویی دوباره می‌بخشد و شجاعت ادامه مسیر را به آنها هدیه می‌دهد. اما برای افرادی که هنوز خسته نشده‌اند (با قدرت در حال پیشروی هستند) یا هنوز تلاش خود را شروع نکرده‌اند حکم سم دارد، زیرا بر اساس پژوهش‌ها شنیدن داستانهای انگیزشی افراد تازه کار را از لحاظ جسمانی ضعیف کرده و آنها زودتر وادار به تسلیم می‌کند.

چرا داستانهای انگیزشی چنین اثر دوگانه‌ای دارند؟

بر اساس حدس پژوهشگران، این مسئله بخاطر “ذهن قیاسی” ماست. وقتی ما  برای ورزشکاران تازه کار در شرایط عادی داستان های انگیزشی قهرمانان ورزشی مشهور و منحصر بفرد را بازگو میکنیم ، ورزشکار مبتدی ناخودآگاه شروع به مقایسه خودش با او می‌کند و در مقابل تلاش و دستاورد جاودانه آنها، احساس ضعف می‌کند. او با خود می گوید من کجا و او کجا.... من کی هستم؟!

لذا پژوهشگران حدس می‌زنند شنیدن داستانهای انگیزشی از این دست  در شروع باعث می‌شود ما احساس بدی نسبت به خودمان داشته باشیم و انگیزه‌ مان افت کند  و از ادامه راه منصرف شویم.

اما در مراحل بالاتر که  ورزشکار حرفه ای تر هست و دچار خستگی شده و در حال تسلیم است این داستان ها می تواند کمک کننده و اثر گذار باشد، چرا که یک ورزشکار حرفه ایی می تواند خود را به صورت ناخودآگاه بجای قرمان داستان بگذارد و احساس شباهت کند که او نیز این سختی ها را چشیده است .... اما حرکت را ادامه داده است.

مهم اینست که بدانیم هرچقدر الگوی انگیزشی ما قابل تحسین‌تر و درخشانتر باشد

ما خود را از آنها دورتر می‌بینیم و لذا امید کمتری برای رسیدن به آنها خواهیم داشت.

دراین جاست که توصیه می شود از داستان کسانی مثال بزنیم که به ورزشکار مبتدی ما  از نظر موقعیت و تمرینات نزدیک هستند و به نوعی به او پله های حرکت را نشان می دهند و او می تواند انگیزه بیشتری برای حرکت داشته باشد و گام به گام جلو برود...

توصیه کلی این است که در مورد ورزشکاران مبتدی مثال ها از اشخاص  غایب باشد، چرا که اگر برای او از  هم تیمی ها و افراد پیرامون خود مثال بزنیم اورا در دام تحقیر و شرمساری بیندازیم، احتمال انصراف و دلزدگی او از ورزش بیشتر می شود و قبل از اینکه استعداد او شکوفا شود او از ورزش خداحافظی می کند....

 پس به مربیان و والدین توصیه اکید می شود که از مقایسه و بیان مثال های برتر خودداری کنند . سعی کنند با صبر و حوصله تمرینات را طوری برنامه ریزی کنند که احساس پیشرفت در اوایل کار ملموس تر باشد .

ایجاد علاقه و تداوم آن یکی از مهمترین عوامل انگیزشی است.


 

مژگان سعیدی ،نسرین نازیی

کمیته روانشناسی ورزشی هیئت پزشکی ورزشی کرمانشاه

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.